English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4647 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
purport U مفهوم ساختن
purported U مفهوم ساختن
purporting U مفهوم ساختن
purports U مفهوم ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
concept U مفهوم
conceptions U مفهوم
concepts U مفهوم
tacit U مفهوم
conception U مفهوم
hangs U مفهوم
signification U مفهوم
sounds U مفهوم
soundest U مفهوم
sound U مفهوم
purpose U مفهوم
purposes U مفهوم
intelligible U مفهوم
contexts U مفهوم
notions U مفهوم
vacuous U بی مفهوم
sounded U مفهوم
context U مفهوم
notion U مفهوم
moral U مفهوم
hang U مفهوم
purporst U مفهوم
intendment U مفهوم
concept formation U تکوین مفهوم
sense U حس تشخیص مفهوم
sensed U حس تشخیص مفهوم
senses U حس تشخیص مفهوم
comprehensibly U بطور مفهوم
conception U مفهوم آفرینی
intelligibly U بطور مفهوم
unintelligible U غیر مفهوم
conceptual learning U مفهوم اموزی
conceptualization U مفهوم سازی
concept learning U مفهوم اموزی
significance U مفهوم اهمیت
impliedly U بطور مفهوم
relational concept U مفهوم ربطی
implications U مفهوم استنباط
meaning U مفهوم فحوا
meanings U مفهوم فحوا
effect U مفهوم نیت
substances U مفاد مفهوم
imported U مفهوم ورود
import U مفهوم ورود
implied U ضمنا" مفهوم
effected U مفهوم نیت
effecting U مفهوم نیت
implied U مفهوم ضمنی
ideogram U مفهوم نگاشت
implication U مفهوم استنباط
iuntelligibly U بطور مفهوم
substance U مفاد مفهوم
constructively U بطور مفهوم
implicitly U بطور مفهوم
importing U مفهوم ورود
conjunctive concept U مفهوم عطفی
intentions U غرض مفهوم
intention U غرض مفهوم
contraposition U مفهوم مخالف
overtones U شدیدالحن مفهوم فرعی
implications U مستلزم بودن مفهوم
implication U مستلزم بودن مفهوم
to the [that] effect <adv.> U با مفهوم [معنی] کلی
implicit U اشاره شده مفهوم
overtone U شدیدالحن مفهوم فرعی
galimatias U کلام غیر مفهوم
zircon U سخن غیر مفهوم
purporst U بهانه مفهوم شدن
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
percept U چیز مفهوم ادراکات
get the message <idiom> U به واضحی فهمیدن مفهوم
roger U مفهوم شد پیام را گرفتم
by con. U مفهوم مخالف ان جنین میشود
denotation U علامت تفکیک معنی و مفهوم
the inherent U text or word a of indirectsense and مفهوم
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
The sense of this word is not clear . U معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
rebus sic stautibus U به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
yin yang U مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
dictatorship U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
fabrication U ساختن
to make away U ساختن
idolized U بت ساختن
invented U ساختن
remakes U از نو ساختن
invent U ساختن
upgrade U ساختن
dree U ساختن با
manufacture U ساختن
remake U از نو ساختن
manufactured U ساختن
upgraded U ساختن
manufactures U ساختن
idolizes U بت ساختن
fabricate U ساختن
fabricated U ساختن
fabricates U ساختن
fabricating U ساختن
upbuild U ساختن
carbonize U کک ساختن
minted U ساختن
mint U ساختن
confect U ساختن
idolizing U بت ساختن
bulid U ساختن
pellet U حب ساختن
makes U ساختن
make U ساختن
to t. up U ساختن
mints U ساختن
set up U ساختن
generate U ساختن
generated U ساختن
generates U ساختن
generating U ساختن
fashioned U مد ساختن
fashioning U مد ساختن
fashions U مد ساختن
put-up U ساختن
creating U ساختن
creates U ساختن
fashion U مد ساختن
indite U ساختن
to go in with U ساختن با
unifying U تک ساختن
inventing U ساختن
unify U تک ساختن
unifies U تک ساختن
produce U ساختن
produced U ساختن
build U ساختن
produces U ساختن
buildings U ساختن
builds U ساختن
composes U ساختن
compose U ساختن
miscreate U بد ساختن
to get along U ساختن
invents U ساختن
constructs U ساختن
constructing U ساختن
constructed U ساختن
upgrades U ساختن
upgrading U ساختن
to make a shift U ساختن
idolize U بت ساختن
pill U حب ساختن
pills U حب ساختن
idolising U بت ساختن
put up U ساختن
minting U ساختن
create U ساختن
construct U ساختن
bridges U پل ساختن
bridge U پل ساختن
idolises U بت ساختن
idolised U بت ساختن
forborne U ساختن با
bridged U پل ساختن
snarling U خشمگین ساختن
necessitating U ناگزیر ساختن
necessitates U ناگزیر ساختن
potentiation U نیرومند ساختن
necessitated U ناگزیر ساختن
necessitate U ناگزیر ساختن
denigration U سیاه ساختن
assimilating U شبیه ساختن
mason up U ساختن دیوار
lay off U متوقف ساختن
pt down U متوقف ساختن
minify U خرد ساختن
snarled U خشمگین ساختن
optimize U بهینه ساختن
overset U واژگون ساختن
denude U عاری ساختن
perfuse U جاری ساختن
frequency demodulation U اشکار ساختن
snarls U خشمگین ساختن
nidify U لانه ساختن
neologize U واژههای نو ساختن
mutualize U دوسره ساختن
internalization U درونی ساختن
potentiate U نیرومند ساختن
potentiate U مقتدر ساختن
snarl U خشمگین ساختن
primp U مزین ساختن
prefabricate U پیس ساختن
prepare mortar U ساختن ملات
optimize U بهین ساختن
Recent search history Forum search
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1offshoring
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1like a beautifully wrought setting
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
1این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
0به روباه گفتند شاهدت کیه گفت دمم.
0مفهوم loss corridor یا دهلیز خسارت در بیمه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com